خلاصه فصل 1و2 کتاب تاریخ اسلام از منظر قرآن کریم
«کلاس سنتهای تاریخی در آیات و روایات»
مقدمه
آشنایی با تاریخ صدر اسلام و سیره نبوی و آگاهی از چگونگی تعامل و یا تقابل مخاطبان پیامبر اسلام (ص) با دعوت جدید و تجلیل حوادث آن مقطع خاص از تاریخ اسلام از نیازهای نخستین یک مسلمان فرهیخته است و از آنجا که فعل و تقریر پیامبر (ص) مانند سخن او یم حجت شرعی است بررسی زندگی آن حضرت می تواند مبنای خوبی برای درک و فهم درست احکام و معارف اسلام باشد.
درباره سیره نبوی کتاب های بسیاری از قدیم و جدید نوشته شده که بر اساس روایات تاریخی است و گاهی هم از آیات قرآنی استفاده شده است . همچنین در کتاب های تفسیری به مناسبت تفسیر آیات مربوط به سیره پیامبر (ص) شان نزول هایی ذکر شده که آیه را با حادثه خاصی مربوط می سازد.
آنچه برعهده کتاب حاضر است استخراج حوادث تاریخی عصر پیامبر (ص) از آیات قرآنی و اصالت دادن به آنست و البته در توضیح آیات مورد نظر و ایجاد زمینه برای فهم درست محتوای آیات از روایات تاریخی و منابع حدیثی هم استفاده فراوانی شده است.
فصل اول و دوم کتاب مشتمل بر بحث های مقدماتی است . فصل نخست درباره فلسفه تاریخ و تبیین عامل پیدایش و زوال جامعه های بشری و قوانین حاکم بر تاریخ از دیدگاه قرآن است و در فصل بعدی فرهنگ عصر جاهلی که خاستگاه اسلام است با عنایت به اشارات قرآنی بررسی است.
فصل اول : فلسفه ی تاریخ و سنن حاکم بر آن
بشر در طول تاریخ حیات خود نشیب و فرازها و جنگ و ستیزهای بسیاری دیده است تمدن های متعددی در نقاط مختلف زمین متولد شده و بعد از چندی مرده اند ، حال با توجه به تحولات و تطورات عظیمی مه در تاریخ بشر به وجود آمده است این سوال مطرح می شود که عامل این تحولات چه بوده و چه نیرویی سبب شده است که انسان این راه دراز وپرپیچ و خم را طی کند و اینچنین دستخوش تغییر است و تحولات بنیادی گردد و اساسا آیا می توان قانونی را کشف کرد که بیان کننده این حرکت ها باشد و ظهور و سقوط تمدنها و دوستهای گوناگونی را که در تاریخ بوده اند توجیه و تفسیر کند ؟
بحث در این باره به عهده فلسفه تاریخ است . در این علم ابتدا این بحث مطرح می شود که آیا قانون و قانون هایی بر تاریخ حکومت می کند یا اینکه به طور کلی همه حوادث و تطورات تاریخ اتفاقی بوده است و از هیچ قانونی تبعیت نمی کند ؟ و بعد نوبت به این بحث می رسد که اگر حکومت قانون را بر حرکت تاریخ بیندیشیم آن قانون چیست و چگونه می توان از آن در ساختن تاریخ فردا استفاده کرد؟
نظریه های گوناگونی در تبیین تحولات تاریخی ابراز شده است که در واقع نظر خود را به تاریخ تحمیل نموده و با خوش باوری حوادث آینده را نیز پیش بینی باصطلاح علمی کرده اند.
به گمان ما همچنین نظرات غیر واقع بینانه در تفسیر تاریخ سبب شده است که جمعی از متفکران آزاد اندیش به مقابله با آن برخیزند و اساسا وجود قوانین حاکم بر تاریخ را انکار کنند . اما اگر از نظر قرآن در این زمینه مطرح شود که یک سلسله قضایای شرطی به عنوان « سخن الهی » بر تاریخ حکومت دارد آیا باز هم می توان قوانین حاکم بر تاریخ را انکار کرد؟
پیش از توضیح این نظریه ذکر چند نکته را لازم می دانیم :
1. هدفمند بودن حرکت تاریخ : قرآن کریم مساله هدفداری جهان و انسان را با تاکید و اصرار فراوان مطرح می سازد و از کسانی که این حقیقت را قبول ندارند و جهان خلقت را بی هدف و عبث و باطل می پندارد به شدت انتقاد می کند : « وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ۚ ذَٰلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ »(ص/27)
2. آزادی انسان در ساختن جامعه :
وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ » (نحل/112)
سنتهای الهی عامل محرک تاریخ
اگر بخواهیم نظر قرآن را در یک جامعه بیان کنم باید بگویم مهمترین انگیزه حرکت تاریخ و جامعه « سنتهای الهی» است ولی اینکه منظور از این سنتها چیست و کاربرد آن تا کجاست مطلبی است که بایستی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
قرآن کریم هر گونه تغییر و تولی را که در جوامع بشری به وجود می آید به سنتهای الهی نسبت می دهد ومتذکر می شود که هیچ گونه تحولی در خارج از این سنتها اتفاق نمی افتد .همچنین خاطر نشان می سازد در گذشته و حال و آینده حاکمیت دارد .
آیه « سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ ۖ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا » (احزاب/62)
تخلف ناپذیری این سنتهای خاصّ الهی که همواره باید مورد توجه باشد تخلف ناپذیری این سنتها و حتمیت وقوع آنهاست.
همان گونه که قوانین طبیعی استثنابردار نیست و در حوزه حکومت خود با خرمیت تمام و بدون کوچکترین تخلفی جاری است سنتهای حاکم بر تاریخ وجوامع بشری نی دقیقا همین حکم را دارد .
خداوند متعال فکر و اندیشه انسان را به این حقیقت بزرگ رهنمون می شود که اونمی تواند بیرون از سنتهای الهی زندگی کند و این سنتها به هیچ عنوانی تغییر نمی یابد : «فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ ۚ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا ۖ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا » ( فاطر/43)
فصل دوم : جاهیلت ، ابعاد و نشانه ها
برای درک بهتر تاریخ عصر نبوی و تقابل و یا تعامل جامعه ای که پیامبر اسلام در آن ظهور کرد ضروری است که با ویژگی ها و آداب و سنن و ابعاد فکری و فرهنگی و نظام های اجتماعی و سیاسی آن جامعه آشنا شویم تا از راهکارها و موانع راه آورنده اسلام آگاهی پیدا کنیم.
مهمترین منبع برای آشنایی با عصر جاهلی که خاستگاه دین اسلام بود آیات قرآن کریم است که با اشاره به ویژگی های فکری و فرهنگی آن محیط آگاهی های لازم را به دست می دهد.
مهمترین مطلبی که در این زمینه باید به آن توجه کنم این است که اسلام در محیطی ظهور کرد که مدتهای مدیدی بود که پبامبری در آنجا مبعوث نشده بود و مردم از دعوت و تبلیغ و اندرز پیامبران محروم بودند . قرآن کریم در این باره می فرماید : «أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ » (سجده/3)
امیرالمومنین (ع) در این باره می فرماید:
« خداوند پیامبر اسلام (ص) را هنگامی مبعوث فرمود که از زمان پیشین مدتها گذشته و ملتها در خواب عمیقی فرو رفته فتنه و فساد جهان را فرا گرفته و کارهای (زشت) گسترش یافته بود و آتش جنگ زبانه می کشید.»
برای همین بود که فرهنگ حاکم بر اعراب جاهلی آمیزه ای از شرک و جهل و خرافات و جنگ و خونریزی بود . و ما اکنون برخی از آن را با استفاده از آیات قرآنی مورد بحث قرار می دهیم.
شرک و بت پرستی :
شاید برترین نوع انحراف فکر یدر عصر جاهلی گرفتاری آنان به شرک و بت پرستی و دوری از توحید و خداشناسی بود.
بنابراین مشرکان در اصل خدا را باور داشتند و او را مدبر اموری دانشتند ولی با شریک قرار دادن به خدا و پرستش بتها به گمراهی بزرگی افتاده بودند که اساس بقیه انحرافات و کجروی های آنان بود . آنها می گفتند ما بتها را عبادت می کنیم تا میان ما و خدا واسطه باشند و ما را به او نزدیک کنند . «وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَىٰ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ » (زمر/3)
خرافه و بدعتها :
یکی دیگر از مظاهر نادانی و دوری از حکمت پیامبران در عصر جاهلی قبلی در حجاز وجود خرافات و بدعتهای گوناگون بود که بر اندیشه های مردم آن جا حکومت می کرد . منظور از خرافات ، آداب و سنن خاصی بود که انها بی آنکه دلیلی دینی یا عقلی داشته باشند به آنها باور داشتند و سخت به آنها پایبند بودند و منظور از بدعتها کارهایی بود که آنها را به عنوان حکم الهی و فرمان خدای خدایان انجام می دادند در حالی که خدا به آن فرمان نداده بود و آنها برهانی به آن نداشتند.
عقیده آنها درباره معاد و فرشتگان و اجنه :
نوع مردم عصر جاهلی به معاد و زنده شدن پس از مرگ اعتقاد نداشتند هرچند که افراد معدودی به نوعی آنرا باور داشتند و مثلا زیدبن عمروبن نفیل در جاهلیت شعری گفته که دلالت بر اعتقاد او به معاد دارد:
تری الارار دار هم جنان و للکفار حامیه سعید
و خزی فی الحیاه و ان یموتوا یلاقوا ما تضیق به الدور
برخی از هنجارهای غلط وگاهی جنایت بار عبارت بود از :
1. توهین به زنان و ستمگری در حق آنان
2. زنده به گور کردن دختران
3. ربا خواری و میگساری و قماربازی و برده داری
در پایان این فصل یاداور می شویم که کلمه « جاهلیت» که به عصر اعراب پیش از اسلام اطلاق می شود چهار بار در قرآن آمده که در آنها به داوری ها و باورهای غلط وخودنمایی ها و تعصبات جاهلی اشاره شده است.
گردآورنده :
فاطمه سوسرایی- ارشد تاریخ اسلام