تاریخ اسلام از منظر قرآن
خلاصه فصل اول:
آیا حواد ثی که در طول تاریخ رخ می دهند به علت این است که قوانینی بر آن ها حاکم است یا اینکه این حوادث اتفاقی بود ه و از هیچ قانونی تبعیت نمی کنند؟
اگرتاریخ از یک سلسله امور جزئی تشکیل شده باشند که هیچ ارتباط و پیوندی بین آن ها وجود ندارد، در این صورت قانونی نیز وجود نخواد داشت. منشأپیدایش این نظریه نظریه های غلط و یک بعدی در تفسیر حرکت تاریخ است.
درباره اینکه عامل تکرار این حوادث چیست، دیدگاه های مختلفی وجود دارد که در این جا تنها به نظر قرآن بسنده می شود. قرآن کریم در ابتدا به هدفمند بودن حرکت تاریخ و حرکت آن به سوی هدف معینی سخن می گوید، سپس به آزادی انسان در سازند گی جامعه مبنی بر این که جامعه نیز مانند فرد می تواند آگاهانه در ساخت تاریخ و ریدادهایش نقش مؤثری داشته باشد، تکیه می کنند. بعد از آن به نقش سرنوشت ساز پیامبران و تعقیب یک هد معین از سوی ایشان پرداخته و د ر انتها بیان می کنند که قوانینی تخت عنوان سنت های الهی بر اتفاقات و حوادث تاریخ حاکم هستند. قوانینی که از ترکیب غرایز، عواطف، اندیشه و عملکرد انسان و نحوه ارتباط او با جهان پدید می آید که همه عوامل اجتماعی، اقتصادی و جغرافیایی موجود در روابط انسان ها را در بر می گیرد.
قرآن کریم هرگونه هر گونه تغییر و تحول جوامع بشری را به سنت ای الهی نسبت می دهند و تأ کید می نماید هر اتفاقی که صورت می گیرد خارج از محدوده سنت های الپهی نمی باشد؛ چرا که این سنت ها تخلف ناپذیر و وقوعشان حتمی بوده و انسان را به تفکر وا می دارند.
خلاصه فصل دوم:
عامل انحراف مردم عصر جاهلیت به دلیل بود که مدت ها پیامبری مبعوث نشده نبود. لذا وجود این فاصله زمانی منجر به دور شدن مردم از ارزش های الهی و دچار شدن به انواع انحرات عقیدتی و فکری و به وجود آمدن انواع خرافات و گمراهی ها گردید. از جمله این انحرافات شامل: شرک و بت پرستی (در دل خدا را قبول داشتند؛ اما در عمل بت های ساخته دست خویش را شریک و واسطه میان خود و خداوند قرار می دادند و گمراهی ناشی ز شرک خیش را جبری و از سوی خدا می دانستند)، خرافه ها و بدعت ها (منظور از خرافات، آداب و سنن خاصی هستند که که بدون دلیل دینی یا عقلی بدان اعتقاد داشتند و منظور از بدعت ها کارهایی که به عنوان حکم الهی و بدون برهان و فرمان خداوند، حکم می راندند)، بد عت ها درباره حیوانات ( عرب جاهلی حکم ویزه ای بر ای این حیوانات پیاده می کردد که به خاط تقرب به بتها و قد ردانی از آن حیوان صورت می گرفت. یا اینکه خوردن گوشت این یوان را مخصوص افراد ویژه ای دانسته و تمامی این موارد را به خداند نسبت د اده و حکم وی می دانستند)، بدعت ها در حج (عرب جاهلی در عرفات وقوف نمی کرد زیرا خود را از از فرزتدان حضرت ابراهیم و ساکنان حرم می دانستند و نام این بدت را حمس نامیده بودند)، عقیده مشرکان در خصو معاد، فرشتگان و جن (مردم آن دوره معاد را غیر از اندکی بار ندشته و به تمسخر می گرفتند. همچنین فرشتگان را دختران خدا و جن را خویشان خدا می دانستند)، هنجارهای اجتماعی و اقتصادی که شامل توهین و ستم به زنان و پایمال کردن حقوق ایشان، زنده به گور کردن دختران، رباخواری، میگساری، قمار بازی و برده داری و انجام عمل نسیئ (یعنی ترتیب چهار ماهی را که حرام بود ه خاطر منافع خویش به هم می زدند) می باشد.
نظام هی حکومتی ناظر در آن دوره بر اساس آداب و رسوم هر قبیله ای بود که درای فرهنگ هی خاصی بودند.غیر از قبیله ها، کاهنان و جچادوگران و... به نوعی بر مردم حاکمیت داشتند و مردم در حل مشکلاتشان به آن ها رجوع می کردند.
کلمه جاهلیت در قرآن به چهار معنای ظن جاهلیت، حکم جاهلیت، تبرج جاهلیتو حمیه جاهلیت به کار رفته که در آن ها به داوری ها، باورهای غلط، خودنمایی ها و تعصبات جاهلی اشاره شده است.