عصر جاهلیت7
باسمه تعالي
موضوع: گفتاري در باب جاهليت
يكي از مباحث مهم به ويژه در تاريخ اسلام مبحث «جاهليت» است. شناخت جاهليت مقدمه شناخت حيات اسلام است. چون تا باورها، فرهنگ، تمدن، آداب و رسوم جوامع جاهلي شناخته نشود، ميزان تأثير آئين جديد آشكار نميشود0 روزگار پیش از ظهوراسلام را«عصرجاهلیت» ومردم آن سامان رابه عنوان عرب جاهلی یاد می کنند. اگرچه واژه جاهلیت ازجهل اخذ شده است ولی جهل دراین جا نقطه مقابل علم نیست بلکه جهل دراین جا نقطه مقابل « عقل » و « منطق » است . درست است که عرب آن زمان درس نخوانده وفاقد علم ودانش بودند بلکه علا وه بربی دانشی به خاطر بینش غلط ودور ازعقل ومنطق آنها، وپیروی ازآداب ورسوم خرافاتی مانند : کینه توزی ، خود پسندی ، فخر فروشی ، تعصّب کورکورانه قبیلگی است که اسلام بااین خرافات سخت به مبارزه برخاست0 واژه جاهليت ريشه در قرآن دارد و مورخان براي آن معاني متعددي بيان نمودهاند كه با يكديگر متفاوت است. دقت در قرآن و متون تاريخي روشن مينمايد كه معناي اصلي جاهليت ناداني نيست، بلكه جاهليتي كه در قرآن و سنت و حتي بسياري از متون تاريخي بيان شده يك نوع حالت نفساني و كيفيت رواني است كه از پيروي از هدايت الهي سرباز ميزند و حكومت خدا را در امور زندگي نميپذيرد. پس جاهليت يعني سفاهت، خشونت، ناهنجاري، بيارادگي، شتابزدگي و عدم قدرت بر نفس نه صرفاً ناداني و عدم علم. در نتيجه جاهليت يك مفهوم است كه محدوده زماني و مكاني ندارد.كلمه جاهليت ريشه در قرآن دارد و براي اولين بار در آيات مدني مطرح گرديد0 در ظاهر قرآن جاهليت باقيد ظن جاهليت و حميت جاهليت وحكم جاهليت وتبرج جاهليت چنين آورده شده است : يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِيَّةِ- أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ - إِذْ جَعَلَ الَّذينَ كَفَرُوا في قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجاهِلِيَّةِ- َّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى- واما معناي جاهليت بدون قيد راامام باقر عليه السلام درحديثي مي فرمايد : لَا يَعْرِفُونَ حَقّاً وَ لَا يَدِينُونَ دِيناً يعني اهل جاهليت نه حقي را مي شناختند ونه بديني پابند بودند . زيرا عقيده اي بعقايد عقلي وفكري ديني نداشتند و پابند به شريعتي و آدابي از امور انسانيت ودين نبودند اين معناي اصلي وبدون قيد جاهليت است اما وقتي مقيد مي شود هر قيدي بخشي ازامورجاهليت را نشان مي دهد پس وقتي بعقايد پوچ آنها توجه شود شرك وبت پرستي وامثال آنست وچون باخلاق ورفتارشان توجه شود گسترش پيدا مي كند چنانكه مي بينيم درقرآن و روايات باصول ويا بعضي از فروع آن تصريح گرديده است كه اگر پيامبراسلام صلي الله عليه وآله آشكار نشده بودند ما بهمان زندگي نكبت بار وخدايان پوشالي و بت پرستي وسنگ وچوب پرستي و بي قانوني وبد تراز هرحيواني مشغول بوديم واز پيش خود هيچ راهي بسوي نور ورشد وكمال ودين پيدا نمي كرديم و خداوند براي نجات بشر حضرت محمد صلي الله عليه وآله را مبعوث نمود0
قرآن كريم عصر قبل از بعثت را عصر گمراهي آشكار معرفي مينمايد، گمراهي كه در بينش، رفتار و قضاوت مردم مشاهده شده و خداوند آنها را با وصف جاهليت مطلق توصيف مينمايد.
اولين و مهمترين متن و منبع تاريخي اسلام پس از قرآن، نهج البلاغه است كه ميتوان مفهوم جاهليت را به روشني در آن مشاهده كرد.
اميرمؤمنان عصر جاهليت را چنين توصيف مينمايد: «خداوند پيامبر اسلام را وقتي فرستاد كه از ديرباز پيامبري نيامده بود، ملتها در خوابي طولاني فرو رفته بودند، سر رشته كارها از هم گسيخته و آتش جنگها در همه جا شعلهور بود. دنيا را تاريكي، جهل و گناه تيره كرده بود. فريبكاري آشكار، برگهاي درخت بشر پژمرده و زرد شده و اميد ثمري از آن نبود. آبها فرو رفته و فروغ هدايت خاموش شده بود، بدبختي به بشر هجوم آورده و چهره كريه خود را نمايان كرده بود. ترس دلهاي مردم را فراگرفته و تنها پناهگاهشان شمشير بود.» 1
حضرت در جاي ديگر ميفرمايند: «هرگز مباد كه شما نيز چونان جفاپيشگان جاهليت باشيد كه نه در دين ژرفنگر بودند و نه از خدا انديشهاي درست داشتند.» 2
در ساير متون تاريخي نيز به مفهوم جاهليت پرداخته شده كه اهم آنها عبارتند از:
جوادعلي، جاهليت را به معناي حماقت، حقارت، سفاهت، خشم و تسليمناپذيري در برابر اسلام و احكام آن مي داند. 4
بلاشر مينويسد: «در اسلام بر تمام خصوصيات نفساني عرب مانند مزاج جنگي، حساسيت و شرافت نسبت به عربيت، قساوت در مورد انتقام، شرب خمر، قماربازي و مانند آن صفت جاهلي اطلاق ميشود.» 5
عمر فروخ نيز معتقد است: «جاهليت نامي است كه قرآن كريم به عصر پيش از اسلام اطلاق نموده، زيرا اعراب در آن عصر، بت ميپرستيد و با يكديگر به نزاع ميپرداختند،... گاهي فرزندان خود را زنده به گور ميكردند و شراب مينوشيدند... و چنين است كه ملاحظه ميكنيم واژه جاهليت از جهلي گرفته شده كه در برابر حلم بوده نه جهلي كه متضاد علم است.» 6
احمد امين مصري نيز ميگويد: «جهل در برابر علم نيست، بلكه به معناي سفاهت، خشم، تكبر و افتخارات بيجاست.
تمام معاني و مصاديق ذكر شده در آثار مورخان مذكور در رابطه با جاهليت با آيات مطرح شده مطابقت دارد. از بحث مربوط به جاهليت در قرآن و متون تاريخي اين نتايج حاصل مي شود:
1. جاهليت برهه محدودي از زمان در خلال تاريخ نيست بلكه جاهليت، زمانشمول و مكانشمول است. حالت و كيفيت خاصي است كه در هر زمان و مكان ميتواند پديد آيد و محدود به زمان و مكان نيست. بنابراين جاهليت مفهوم است نه زمان.
2. جاهليت تنها مفهومي مقابل علم و تمدن نيست، بلكه در برابر حلم است و مرتبهاي در برابر عقل محسوب ميشود.
3ـ جاهليتي كه در قرآن و سنت بيان شده است يك نوع حالت نفساني و كيفيت رواني است كه از پيروي از هدايت الهي سرباز ميزند و حكومت را در امور و مسائل زندگي به رسميت نميشناسد و به اين جهت خودگرائي، خودخواهي و خودآرايي از معاني و مصاديق اصلي جاهليت در قرآن و بسياري از متون تاريخي است.
.
منابع
1. نهج البلاغه، خطبه 88، 89،212 .
2. عبدالمجيد معاديخواه، فرهنگ آفتاب، ص 1845
3. سيدعلي خامنهاي، درسهايي از نهج البلاغه، ص 52-57.
4. رسول جعفريان، تاريخ سياسي اسلام،ج 1،ص51 به نقل از دارالمفضل، ج1،ص40.
5. عمرفروخ، تاريخ الادب العربي،ج 1، ص47 .
6. همان ج 1،ص73.
7. احمد امين، فجرالاسلام، ص60.
8. طبري، جامع البيان، ج4،ص25.
9. حتي، تاريخ عرب، ص 109
گردآورنده: زينب كرمي -ارشد تاریخ اسلام مرکز معصومیه قم