خلاصه کتاب حکمتها و اندرزها-ج1-شهید مطهری
خلاصه کتاب حکمتها و اندرزها- جلد1- اثر شهید مطهری
: ص 11- خداشناسی ، مبنای انسانیت📚
زیر بنای اصلی دین، خدا شناسی است.
شاید رعایت نظم در برخی جاها اهمیت نداشته باشد اما برای ساختن یک ساختمان بسیار مهم است که اول از پی آن شروع شود.
برای فهم یک دینداری خوب و منطقی هم باید اول از توحید و خداشناسی شروع کرد.
پیامبر ص هم اولین پیام ابلاغ نبوتشان این بود که: بگویید لااله الا الله تا رستگار شوید.
خدا شناسی نه تنها پایه ی دین که پایه ی انسانیت هم هست.
سلسله اموری هست به اسم "حقوق انسانی" یا "شوون انسانی" که میگوید انسانیت حکم می کند که رحم و مروت داشته باشیم و نیکوکار باشیم و...
اما چه فلسفه ای مارا قانع میکند که منفعتی را برای خود نپسندیم. این امور غیرمادی و معنوی است که ریشه در معنویات و خداشناسی دارد. حتی مادی ترین مکاتب دنیا هم بی نیاز از اصول معنوی و شرافتهای اخلاقی نیست.
در حالیکه منفعت طلبی لازمه پذیرش هوی و هوس و شهوت و شکم پرستی است.
قران در سوره ابراهیم میفرماید: توحید مانند درخت ریشه دار پرثمر و همیشه بهار است برای همه ی زندگی و غیرآن درخت بی ریشه و سست و بی حاصلی است...
تنه خدا پرستی است که می تواند جانشین منفعت پرستی و خود پرستی شود.
قران میفرماید انکه باخداست هدایت و مدد میشود و آنکه باخدا نیست طریق طاغوت را میپیماید.(بقره 257)
📚خداشناسی، پایه و اساس دین-ص17📚:
شناخت خداوند ، پایه و اساس و نقطه آغاز در دین است.
انسان نیاز به یک راهنما دارد که وحی است و دریچه های این راهنمایی پیامبران هستند.
اعتقاد به این خدای یگانه در دین، انسان را به سمت شناخت آخرت نیز سوق میدهد.
اگر توحید درست باشد، خدا را صاحب صفات خوب و عاری از صفات بد باید بشناسد. یعنی خدا مهربات و عادل و دادگر است و ظلم و استعمار نمیکند و...
بردگان وآزادگان ص27📚 حضرت علی (ع)می فرماید ؛انسانها دراین دنیا می آیند ومی روند اما همین انسانها دو دسته اند ؛بردگان وآزادگان؛دسته اول کسانی هستند که دراین دنیا می آیند وخود را به دنیا می فروشند وبرده دنیا می شوند
اما دسته دوم کسانی هستند که خود را ازدنیا می خرند ودرواقع خود را آزاد می کنند.اما بردگی تنها اینکه بنده وزرخرید کسی باشی نیست بلکه بنده حرص وطمع وشهوت وپول و... همگی بردگی است .چه بسا انسانهایی نظیر یوسف پیامبر یا لقمان حکیم در ظاهر برده بوده اند اما فقط جسمشان برده بود ولی در اعماق وجودشان وروح وجانشان آزاد بود وانسانیت وعزت خود را به هوی وهوس ودنیا نفروخته بودند.
قرآ ن کریم می فرمای:د زیان کرده واقعی کسی است که شخصیت و انسانیت خودرا باخته است.
بنابراین طبق گفته حضرت علی انسانها دودسته اند آنهایی که خودرابه دنیا فروختند وحرص وطمع وآز وشهوت پرستی و...خریدند.وآنهایی که دنیا را فروختند وشخصیت وانسانیت وشجاعت وشهامت ومناعت طبع خودرا از دنیا خریدند.
: 📚دین ، پشتوانه ی سعادت. ص 23📚
هر جزء در مجموعه ی کلی خود باید درست زندگی کند و شرط بقا هماهنگی بامحیط است.
و انسان علاوه بر محیط جغرافیایی ، محیط اجتماعی نیز دارد.
این محیط اجتماعی براساس عقل چیده میشود نه غرایز مانند جامعه مورچگان نیست.
و هدف زندگی اجتماعی مصالح جمعی است نه فردی
جامعه هم باید در راستایی باشد که منافع فردی نیز نادیده گرفته نشود.
دین این توافق را ایجاد میکند و فرد را به پذیرش مقتضیات راضی می کند.
فداکاری، شجاعت، خدمت به خلق، ایثار، از خود گذشتن برای بقیه و... تنها درنگرش دینی معنا و مفهوم می یابد.
📚یادخدا تنها مایه آرامش جان.ص31:همانطور که جسم دچار عوارض خوب یا بد می شود روح نیز دچاردعوارض خوب یا بد می گردد. از این رو روح وجسم بهم شباهت دارند کما اینکه تفاوتهایی نیز دارند نظیر محدود بودن ظرفیت جسم که اگر غذا به آن بیش از حد برسد دیگر گنجایش نخواهد داشت ولی روح هرچه غذا دریافت کند گنجایشش پایان نخواهد یافت.اما غذای روح علم وحکمت ومعرفت وایمان ویقین می باشد؛روح نیز گاهی مانند جسم خسته و افسرده می شود که نیازدارد این افسردگی را برطرف کند همینطور گاهی بیمار می شود که روح بیمار نیاز به محبت ومعرفت دارد؛لذا هستند کسانی که در زندگی همه چیز دارند اما خوشبخت نیستند واحساس می کنند یک کم وکاستی دارند که اگر این افراد خوب فکر کنند می بینند آنچه که کم دارند ایمان به خدا ویاد خداست وبه همین دلیل است که قرآن می فرماید:یادخدا مایه آرامش دلهاست. یا حق .التماس دعا
14:16، 2014/12/10 - منصوره خاتمی: 📚دین یگانه رام کننده نفس اماره📚حکمتها و اندرزها💥صفحه 28
بعد از پیروزی در جنگی تمام عیار، مجاهدان نزد پیامبر آمدند. آنحضرت فرمودند مرحبا به افرادی که از جهاد کوچک برگشته اند اما جهادی بزرگ در پیش دارند. اصحاب گمان کردند جنگی دیگر در راه است اما پیامبر به آنها گفتند بزرگترین و سخت ترین جهاد، جهاد با نفس اماره است. نفس اماره باعث میشود در درون روح آدمی دودستگی و تشتت بوجود آید. این دو دسته خیر و شر روح آدمی را به تلاطم میکشاند و دنیای بیرون را نیز به تبع آن به آشفتگی مبتلا میکند. هیچ قدرتی توانایی به آرامش کشاندن آنرا ندارد الا دین. دین است که میتواند با رام کردن نفس اماره، علاوه بر آرامش درون انسان، جامعه را نیز به محیطی سرشار از صلح و صفا مبدل سازد.
اسلام میفرماید:وارد هرجا خواستید بشوید از در آن وارد شوید. ک این یک قاعده ی کلی است برای هرمبحثی است حتی برای زندگی. برخی هستند که در زندگی راه را پیدا نمیکنند برخی باکمترین شکست در زندگی میشکنند.
اما خدا در قران میفرماید: آنانکه صالح باشند دوباره زنده میشوند و پاداش میگیرند. پس دنیا مقصد و همه چیز نیست.
در حالیکه خوشی در پرداختن به غرایز اشباع ناپذیر نیست. بلکه خوشی در آرامش و نا خوشی در تردید و خشم است.
یقین هم از ایمان به وجود خالق و مدبر هستی نشات میگیرد. و رضایت خاطر انسان از انجام تکالیف و رضایت خالق هستی حاصل میشود. سعادت یعنی اینکه انسان در حبطه ی عقل و احساس و عمل دارای آرامش و خوشنودی و ثبات و اطمینان باشد
📚ارکان سعادت بشر- ص 43📚
عنوان بعدی است.اگه به پیامها دقت کنید و زمان آنهارا ببینید
میبینید که خیلی خلاصه طول نمیکشد.
باوجود اینکه من در منزل نیستم د چندبار ماشین عوض کردم و هنوز در هعراه هستم. با مراعات ایام امتحانات
📚ايمان و عمل صالح ص 47📚
سعادت بشر را در گرو اين دو چيز ميشمارد : ايمان و عمل صالح . مقصود قرآن از " ايمان " ايمان به ذات اقدس ربوبي است كه ايمان به او ايمان به همه حقايق عالم است . ايمان به ذات يگانه نيز اگر خالص و عارفانه باشد ايمان به همه حقايق را در بر دارد ، چون تمام حقايق منبعث از ذات اوست ، . قرآن كريم تعبيري دارد كه ميفرمايد : بگو حق از خداست ، قرآن نميگويد حق با خداست ، ميگويد حق از خداست . ايماني كه در قرآن مكرر ذكر شده يعني ايمان به خدا ، يعني ايمان به علم و حكمت و قدرت و نظام و تدبير و عدالت ، ايمان به آنچه در اين جهان حق و ثابت و مفيد است .
و اما ركن دوم ، عمل است ، نه مطلق عمل ، عمل صالح و پاك و نيك .
ولي انسان به حكم اينكه مختار و آزاد خلق شده ميدان عمل وسيعي دارد ،
: سلام استاد فرق بین حق ( با خداست) با (حق از خداست )چیه ؟ اینجا هم مطلق بودن حق از جانب خدا رو یادآوری میکنه ؟
و( مطلق عمل) هم لطفا ؟
-حق و حقیقت یکی است و آن خداوند است.پس هرچه که منوط به این حقیقت مطلق و خدایی باشد محق است .
و هر چه در مقابل آن قرار گیرد باطل است. قرآن كريم تعبيري دارد كه ميفرمايد : بگو حق از خداست ، قرآن نميگويد حق با خداست ، ميگويد حق از خداست . خداوند بالاتر است از اينكه بگوييم حق با او و او با حق است ، او ذاتي است كه همه حقها از او منشا میگیرد
در سوره ی عصر ، دارندگان جز 4خصلت زیانکارند
-ایمان -عمل درست -تشویق و وادارکردن افراد به حق -توصیه و تشویق صبر
1-ایمان:
انسان بدون ایمان نمی تواند آرامش بیابد زیرا انسان اگر در حد حیوانات و غرایز خود را ببیند دچار پوچی می شود. پس حرکات انسان نیز نیاز به تکیه گاهی دارد که از آن به عنوان ایمان یاد می شود.
شعاع حرکات انسان باید فراتر از طبیعت و غرایزش باشد.
عدالت ، انصاف ،عفت ، ایثار و... چیزهایی است که انسان دوست دارد اما خلاف غرایز اوست اما او نسبت به انچام آن احساس وظبفه میکند.
2-عمل صالح:
که مسلما از ایمان و عقیده است. اما اعمال برخی مبتنی بر عقیده اشان نیست و ضعف در عمل دارند و برخی که عمل صالحی ندارند ضعف در ایمان دارند.
3- تشویق افراد به انجام حق و عمل صالح و ایمان:
باید جامعه را به گونه ای بسازند که افراد تحت تلقین کارهای خیر قرار بگیرند
4- توصیه به صبر و بردباری در مقابل مشکلات و حوادث.چون هیچوقت باد به کشتی موافق نمیخورد.و خدا در قران به صابران وعده های خوب داده
📚حکمت هاواندرزها ص 105📚
قرآن کریم میفرماید امانتی را بر آسمان و زمین عرضه داشتیم همه از تحمل آن امتناع کردن جز انسان......)
آن امانت بزرگ، تکلیف و مسئولیت است.هیچ کمالی بدون اراده انسان حاصل نمیشود.
بسیاری افراد به نام آزادی میخواهند خود را از قید تکالیف آزاد سازند، اگر اینگونه باشد آدمی ابتدا باید از انسانیت استعفا دهد.
امیرالمومنین بعداز فبول خلافت فرمود:بندگان خدا رادر نظر بگیرید.....شما نسبت به همه چیز مسئولیت دارید...
درجای دیگر میفرمایند:مبادا مانند حیوان درنده به جان مردم بیفتی زیرا افراد رعیت، یامسلمانند واگر مسلمان نباشند لا اقل انسان اندو همنوع تو.. )
شناخت حق به این است که ببینیم به چه چیزهایی مدیونیم ونزدیک ترین امور اعضا جوارح و بعد پدرو مادر وفرزندو معلم و همسایه و خویشان و همکیشان واجتماع.... هستند.اگر خودمان و خدای خودمان وجهانی راکه در آنیم بشناسیم میتوانیم ادعا کنیم ماهم اهل حقیم وهم اهل حقیقت.
خواری معصیت عزت وطاعت
رسول اکرم (ص) فرومود:هرکس که میخواهد بدون مال وعشیره عزیز باشد راهش اینست که خودرا از شر گناه خارج کندهرچند داشتن مال ومنال وقدرت اجتماعی وفامیل عزت واحترام محسوب میشود ولی ازجنبه فردی نیز جز وبال ونکبت وتحمل رنج چیزی نیست چونکه ادم را از زیبایهای دنیا ونعمتهای ان غافل میکندبه قول امام علی (ع)اصول زندگی وحرکت در صراط مستقیم زندگی که انبیا بهترین راهنمای ان هستند تا انسان در گرداب حرص وطمع نیفتدوانسان به هرچیزی که میرسد سیر نمیشود وهمیشه ارزوی به رسیدن به چیز بالاتر رو دارد.اری این اسا معنای اینکه انسان ازجاده راست وصراط مستقیم زندکی خارج شود ودر گرداب بیماریهایی نظیر بخل وحرص وحسد وطمع وجنون شهرت وشهوت بیفتد که بزرگان با هدایتشان خواستند که ما از این گرداب رهایی پیدا کنیم
💥حکمت ها و اندرزها 🌠ص179🌠💭😇آرزوهای دراز😇💭
شخصی نزد امیرالمومنین ع آمد و از ایشان طلب چند نصیحت کرد؛ امیر ع فرمود: از افرادی نباش که آرزوی سعادت آخرت دارن اما بدون سعی و عمل؛از افرادی نباش که میدونه راهی که میره اشتباهه باید توبه کنه برگرده ولی همیشه به امید اینکه وقت هست این کارو به عقب میندازه؛درباره از بین رفتن مادیات و ماندگاری معنویات قشنگ حرف میزنه ولی در عمل در امور مادی حریصه و حرفاشو فراموش میکنه جوری که هیچ وقت سیر نمیشه و وقتی دنیا به وی پشت کنه تن به ذلت میده شکرخدارو بجا نمیاره طماع میشه؛صالحین را دوست داره ولی مثل اونها عمل نمیکنه گناهکارانو دشمن میدونه در حالی که تو حزب هموناس از مرگ میترسه و همین که در بستر بیماری میوفته از کرده هاش پشیمون میشه ولی بمحض بهبودی دوباره دچار غفلت میشه؛و همیشه توبه رو به تاخیر میندازه گناههای کوچک دیگران پیشش بزرگن درحالی که خود مرتکب گناهای بدتر و بزرگتر از اونا میشه ودر عوض طاعتهای کوچکش در نظرش بزرگ جلوه میکنن ولی همان طاعتهارو اگر دیگری انجام بده به چشمش کوچک میان*بالطبع همچین آدمی غفلت با اغنیارا بر بیداری با فقرا ترجیح میدهد*(1)
نهج البلاغه؛حکمت150
قرآن کریم میفرماید؛ برای انسان جز به مقداری که سعی کرده و عمل نشان داده نیست؛
💥اساس سعادت بشر در دنیا و اخرت عمل و سعی و کوشش است.💥
📚حکمت ها و اندرزها📚ص 48 ارزش سرمایه عمر💫
☀در بین سخنان عالی پیامبر که به صورت وصیت و نصیحت بوده و ما در کتاب ها نیز می بینیم مخاطب پیامبر.امیر المونین علی(ع) و عبدالله محمود و ابوذر غبارگرفته اند از این جهت مهم بوده است که این اشخاص پیام ها را ضبط و حفظ کرده و انتقال میدهند.
حالا به وصیتی که
🍃 پیامبر به ابوذر غفاری کرده اند میپردازیم ،که می گویند: ای ابوذر از آن بپرهیز که خیالات و آرزو ها سبب شود که کار امروز را به فردا بیفکنی🍃
این ها همه به خاطر غنیمت شمردن دین است. علامه حلی یکی از فقه های علوم اسلامی شاگرد ریاضیدان بزرگ خواجه نصیر الدين بوده است، و می دیدند که ایشان چگونه وقت خود را روز و شب تنظیم می کردند.حتی زمانی هم که می خواستند تفریح کنند به طور درست و شرعی از وقت خود استفاده می کردند.یکی از شرایط موفقیت انسان درک کردن زمان و وقت است.گاهی اوقات متعجب از افرادی که به خود اجازه می دهند که وقت افراد را تلف کنند در حالی اگر فردی مالی از شخصی ببرد می تواند از مال خود بردارد و به او بدهد اما اگر وقت او را تلف کند چگونه می تواند وقت از دست رفته او را به او باز گرداند.
🍃رسول اکرم :حرمت عمر بالاتر از حرمت مال است🍃
🍃امیر المؤمنين علی(ع):ببینید به چه سرعتی روز ها در ماه ها و ماه ها در سال ها و سال ها در عمر می گذرد🍃این ها قطعاتی هستند که از عمر ما جدا می شوند.و حالا بعد از مرگ حاضرم برای یک ماه نه یک روز و حتی یک ساعت به این دنیا برگردیم و کار های خود را به درستی انجام دهیم و آن وقتی ارزش عمر خود را می فهمیم که دیر شده است.و امید المؤمنين می فرمایند این جملاتی مانند هنوز وقت هست و یا اینکه هنوز دیر نشده را کنار بگزاریم☀
نکته🍃پیامبر اکرم خطاب به ابوذر غفاری:مبادا به خاطر آرزو های دراز فکر این که هنوز دیر نشده و هنوز وقت باقی است،در کاری که باید بکنی تاخیر کنی.تو مرد زمان حالی و متعلق به زمان حالی، تو از زمان ماضی و گذشته جدا شده ای و به زمان مستقبل و آینده هنوز نرسیده ای.فکر کن و مواضب باش که زمان حال را به خوبی دریابی.🍃
💫تربیت علی علیه السلام.مقام نهج البلاغه💫
✨رسول اکرم از کودکی حضرت علی را نزد خود آورده بود و حضرت علی از همان کودکی نزد پیامبر تربیت شده بود.دلایلی برای اینکه پیامبر حضرت علی را نزد خود آورده بود وجود دارد،که البته باهم در تناقضهستند و معلوم نیست که اساسی داشته باشند.
ابن ابی حدید از فضل بن عباس نقل میکند که از پدرم عباس پرسیدم که پیغمبر کدامیک از فرزندان خود را بیشتر دوست میداشت؟او فرمود علی را.گفت پیغمبر به اندازه ای که علی را دوست میداشت هیچ کدام از فرزندان خود را دوست نمیداشت.
✨آن عنایت مخصوص پیامبر به علی از زمان کودکی.میرساند که علت اصلی این تکفل و تحت نظر گرفتن تربیت آن حضرت مناسبات معنوی بوده.او را تربیت میکرد که در اینده سمت او مانند هارون برای موسی قرار بگیرد.و معاون و وزیرش بوده باشد.خود حضرت علی میفرمایند:خداوند متعال فرشته ای بزرگ همراه پیغمبرش کرد و او را به فضایل و مکارم رهبری میکرد.من مانند کودکی که به دنبال مادرش می رود همیشه او را دنبال میکردم و هر چه از تایید الهی میگرفت به من بهره می رساند...
✨سید رضی در مقدمه نهج البلاغه میگوید:سخنان علی نشانه ای از علم الهی و بویی از سخنان رسول خدا دارند.که این ناشی از هم ریشگی و هم اصلی است
نهج البلاغه یک گنجینه نفیس از معارف اسلامی است.کلمات امیرالمومنین از همان صدر اسلام مورد توجه دوست و دشمن بوده .عبدالحمید کاتب معروف اموی ها میگوید:استاد من در این فن علی بن ابی طالب است.
✨مجموع موضوعاتی که در این کتاب نفیس هست اگر شمرده شود در حدود صد موضوع است.مانند:توحید،معاد،صبر و شجاعت،راجع به فتنه ها و علل انها،وظایف مردم نسبت به یکدیگر،و ...
بعضی از موضوعات بیشتر در کلام امام مشاهده میشود و توجه ویژه ای به آنها داشته.مانند توحید و صفات ربوبی.
مساله زهد و ترک دنیا هم زیاد مورد عنایت حضرت قرار گرفته.سید رضی می گوید:از مختصات امیرالمومنین این است که وقتی ادمی غرق در مواعظزاهدانه اش میشود گمان میکند این کلمات را کسی گفته که جز زهادت و ترک دنیا نصیبی نداشته.ادمی باور نمیکند که اینها را مردی گفته که در عین حال یک سرباز دلیر میدان جنگ است.
موضوعاتی مثل عدالت و حقوق اجتماعی هم زیاد مورد توجه ایشان است.و این موارد در عمل و قول خود ایشان هم رعایت میشد.
✨هماهنگی و همعنایی قول و عمل در زندگی آن حضرت بسیار نمایان است .
✨هماهنگی و همعنایی قول و عمل بزرگترین فضیلت انسانی است و این است رمز محبوبیت علی علیه السلام✨
🌿دنیامزرعه آخرت🌿
رسول اکرم ( ص) میفرماید،، ((دنیامزرعه ی آخرت است )) خداوند درسوره ی بنی اسراییل میفرمایند: کسانی ک سعادت زندگی خویش را در امور زودگذر وموقت میبینندوتنها همین چیزها را طلب میکنندمانیز به آنهامیدهیم . وهمچنین کسانی ک خواسته های بسیار وهمت عالی داشته باشند آنهاراهم به هدفشان میرسانیم. 🍀 بازمیفرمایند:ماهر دودسته را یاری میکنیم بخشش وکرم پروردگار ازهیچ موجودی دریغ نمیشود وطبق استعدادی ک دارند یاری میکنیم. 💫پروردگارمیفرمایند: ماخالق عالم هستیم وهمه را در راه خودتقویت وتکمیل میکنیم. 🍀 جهان مزرعه ایست ازاعمال نیک وبد ما. پیغمبراکرم ( ص ) :هیچ عملی درجهان گم نمیشود بلکه محفوظ میماندودر زمان خود پدیدار میشود. 💫آیه ی قرآنی درخصوص جدل میان گروهی ازمسلمانان ویهودیان نازل میشود ک :هرکس رابا اعمالی ک دردنیا انجام داده اید محاکمه میشوید چه خیر چه شر این کاشته ی خودشماست.پیغمبران آمدند تاراه سعادت خیررا به مانشان دهند . 🌿 ازهسته ی خرما درخت خرماو ازهسته ی زردآلو درخت زردآلو میروید.پس ای انسان بدانیدهر کار خیرو شری ک انجام دهید ثمره ی تلخ وشیرینش از آن توست ، هیچکس از اعمال دیگری نصیبش نمیشود🌿 💫 پیغمبر ( ص )به یگانه دخترش( س ) میفرمودند: دخترم عزیزم خوددر دنیاکار خیر ونیک انجام بده که من نمیتوانم از ثمره یعمل من بچشی. رسول اکرم(ص) بعداز بعثت درمیان بستگان نزدیکش فرمود:ای فرزندانعبدالمطلب گمان نکنیدونگویید محمدازخانواده ی ماست هرکاری کنیم اومارا شفاعت میکند در ترازوی عدالت ذره ای خیروشر گم نمیشود، پس هرکس بفکراعمال نیک خویش باشد. 💫شخصی از مولای متقیان تقاضای پندوموعظه میکند، حضرت فرمودند:ازآن دسته ازمردم مباش ک بدون کارخیرآرزوی رسیدن به درجات معنوی را دارند، بدون عمل سعادتی بدست نمی آید. 🌿 نابرده رنج گنج میسر نمیشود مزد آن گرفت جان برادر که کارکرد🌿
💫انسان مربی خود💫
این مبحث به این مسىله اشاره دارد که هر انسانی قبل از آنکه به حسابش برسند بهترآن است که خودبه حساب خویش رسیدگی کند وانسان دارای یک دوگانگی است واین به معنای داشتن دوروح ویادونفس نیست بلکه وجود نفس اماره است که انسان را از اعمال زشت وگناه باز میدارد ودرصورت عمل به کارهای نادرست انسان رامورد سرزنش قرارمیدهد وانسان باتوجه به داشتن تعقل واراده وتصمیم باید روح ونفس خود را پرورش دهد واز گناه بازدارد.
: 📚کتاب حکمتهاواندرزها 79📚
رسول خدا (ص): درآخرین خطبه ای که برای مردم خواند بحثی راجع به توبه وبازگشت بنده از گناه ومعصیت کرد وفرمود هرکس یک سال قبل از مرگش توبه کند خداوند توبه اورا می پذیرد ،سپس فرمودند یک سال زیاد است ،کمتر از یک سال بعد فرمودند بازهم زیاد است یک ماه وبعد فرمودند کمتر از یک ماه وپس از آن یک روز وبعد فرمودند کمتر از یک روز قبل از مرگش توبه کند خداوند توبه اورا می پذبرد سپس فرمودند یک روز هم زیاد است یک ساعت وبعد فرمودند حتی اگر یک لحظه قبل از مرگش توبه کند خداوند توبه اش را می پذیرد.
توبه رجوع وبازگشت واقعی بنده به سوی خداوند است والبته ممکن نیست بنده ای واقعا وحقیقتا راه کج وناراستی را که قبلا می رفته رها کند وبه سوی راه راست ومستقیم بازگردد واز عمق باطن خود به سوی خدا بیاید وخداوند توبه اورا نپذیرد.
💥آن چیزی که در توبه رکن است ندامت وپشیمانی از کاربد وتصمیم بر ترک گناه است.💥
ندامت وپشیمانی از گناه دونوع است.1-یک نوع پشیمانی از گناه تصمیم کاذب است که هرگاه خطاکاری با کیفر وچوب قانون مواجه می گردد پشیمان می شود و آرزو می کند که ای کاش آن عمل زشت را مرتکب نمی شدم. 2-ترک گناه آنوقت توبه است که که آدمی خودگناه را نقل وحاضر ببیند وکیفر گناه را نسیه وغایب بداند وآنگاه به ملاحظه کیفر آینده ویا به خاطر اجر وثواب آینده ویا به ملاحظه احساس زشتی وپلیدی که در خود گناه می کند از ارتکاب گناه منصرف می شود.
💢پس توبه حقیقی یعنی انصراف جدی وبازگشت واقعی ازگناه به سوی صلاح وارشاد ،که اگر انصراف جدی وواقعی باشد ومعلول مشاهده کیفر نقد وحاضر نباشد،البته خداوند متعال به رحمت واسعه خود آن را می پذیرد.💢💥
👆دردو موقف توبه پذیرفته نیست :در هنگام نزول عذاب وعقوبت طبق آیه 85 سوره مومن،ودیگری درقیامت وآن دنیا جای تحرک وتکامل نیست.وتوبه پذیرفته نیست.💢
📋ص175📋 😊 روحیه سالم😊
💢درختی را فرض کنیم که از لحاظ ریشه و تنه سالم است اما در اثر سرما شکوفه هایش ازبین رفته اند بااینکه جای تاسف دارد ولی نگرانی ندارد چون درخت سالم است و دوباره ثمر میدهد. 💢
🌟🌟انسان نیز مانند درخت است اگر سالم باشد سالها طول میکشد تا دسترنجی تهیه کند ولی طی حوادثی ان دسترنج ازبین میرود بازهم جای تاسف دارد ولی نگرانی ندارد چون برای ادمی که امیدوار است روحیه سالم دارد جای جبران وجود دارد. مشکل اصلی وقتی است که آفت به ریشه بزند یعنی درناحیه روح و قلب و احساسات و بالاتر اینکه انسان امیدخود را ازدست بدهد و این مساوی است با از دست رفتن ایمان. زیرا ایمان منبع امید است. ازطرفی ایمان امیدرا قوت میدهد و ازطرفی جلوی یه سری ارزوها را میگیرد. در ارزوهای آدمی هیچ محدودیتی وجود ندارد و ارزوها منطق و قاعده ای ندارند بهمین دلیل لازم است تحت نظم و قاعده باشند چون ارزوهای بی نظم و قاعده در دین ”آمال شیطانی ” نامیده شده اند که باعث فریب ادمی میشوند. 🌟🌟
💫خداوند در قران کریم میفرماید: شیطان وعده هایی میدهد و ارزوهایی را در مردم برمی انگیزد اما آن آرزوها امیدهای صادق و واقعی نیست فقط غرور است و فریب.💫
از همان ابتدا که علي عليه السلام زمام امور را به دست گرفت، بعضي از دوستان و علاقه مندان آن حضرت راجع به دو موضوع پيشنهادهايي داشتند و در حقيقت به علي عليه السلام ایراد میگرفتند: یکی نحوهع تقسیم کردن بیت المال: اطرافیان حضرت دوست داشتند همانند سیره خلفای قبلی، به برخی مزیتهایی داده شود. درحالی که آن حضرت همه - عرب و عجم، غلام و مولا و...- را به یک اندازه از بیت المال سهیم میدانستند. نمونه آن داستان برخورد آنحضرت باعقیل برادرشان که از ایشان درخواست یهم بیشتری از بیت المال داشتند.و دیگری: عدم بکار بردن صراحت، و صداقت در سیاست بود. در حالیکه حضرت علی علیه السلام علاوه بر آنکه خودشان اهل هیچگونه نیرنگ و دغل در سیاست نبودند، بلکه به کارگزارانشان هم دستور میدادند بر همین سیره عمل کنند. بر خلاف آن حضرت، معاویه بسیار در این زمینه سرآمد بود. و انواع نیرنگ و دروغ و... را برای پیشبرد اهدافش در سیاست به کار میبرد.
📚حکمتها و اندرزها، جلد1📚
💥روش سیاسی امیرالمومنین صفحه 135به بعد💥
حکمتها واندرزها📚محاسبه ی نفس.صفحه ی71تا74📚
قران کریم میفرماید:تقواداشته باشیدکه خدابرهمه ی کارهااگاه است.اعمال انسان مثل متاعی است که قبل ازانسان به اخرت میرودواخرت خانه ی عمل است.کالای اصلی سعادت.شقاوت وطرز کارونیت واخلاق ماست امام علی میفرماید:ازنفس خودحساب بکشیدقبل ازاینکه ازنفس شماحساب بکشندفرق مومن وغیرمومن درخطاکردن وخطانکردن نیست مومن کسی است که خطای خودراتکرارنمیکندبیش ازیکبارخطانمیکند.اماغیرمومن بارهاصدمه کاری رامیخوردوبازبصیرت نداردکه تکرارنکند.ازخداوندمسیلت داریم که به ماتوفیق دهدازخطاها ولغزش های خودپندبگیریم.
📋موضوع:استغناء و بی نیازی حافظ کرامت آدمی ص۸۴
📝از فرمایشات حضرت علی (ع): اگر به کسی نیکی و خوبی کنید نسبت به آن شخص فرمانده خواهی بود و اگر بی نیازی بورزی همانند او خواهی بود و چنانچه استمداد بطلبی بنده و زیر دست او خواهی بود.
برای انسان در دنیا موهبتی بزرگتر از احساس عزت و شرافت و رنجی بالاتر از احساس بندگی و اسیر بودن نیست و ترجیع آزاد مردان بر مردن است نه اسیر و بندگی دیگران!
امام علی(ع) خطاب به فرزندش حسن (ع)
فرزندم:” هرگز بنده دیگران نباش خداوند تو را حر و آزاد آفرید.”
هنگام رویارویی سپاه حضرت علی (ع) با معاویه درجنگ صفین زمانی ک به گوش حضرت رسید که معاویه آب را بر سپاهش بست ب معاویه اینچنین پیغام داد:
«ما آمده ایم که مذاکره کنیم و کار به خونریزی نکشد اما تو از انسانیت خارج شدی و می خواهی ار تشنگی سپاه من برای سپاه خود کمک بگیری اگر از این تصمیم ناجوانمردانه منصرف نشوی یاران من نخواهند نشست و مردانه تو و سپاهیانت را از آب دور خواهند کرد» اما سخنان حضرت بر معاویه ای که مغرور شده و این شیوه را برای خود پیروزی می دانست تأثیری نگذاشت.
سپس حضرت علی(ع) خطاب به یارانش فرمودند: «همانا معاویه گروهی از نادانان را دور خود جمع کرد و از جهالت آنان استفاده و آب را بر شما گرفته است.
آیا می دانید به چ وسیله ای سیراب می شوید؟
همانا این شمشیرها را با خون کثیف گمراهانسیراب کنید تا خودتان از آب گوارا سیراب شوید.
مردنی هست و زندگی ای ٬ مردن در این است که زنده بمانید و مغلوب و محتاج باشید و زندگی در این است که بمیرید اما با فتح و ظفر!»
کلام مولا (ع) چنان موثر افتاد که در اندک زمانی دشمن از محل آب دور افتاد.
یاران امام(ع) قصد انتقام داشتند تا مانع آب برداشتن دشمن شوند اما حضرت راضی نشد و فرمود:«هرگز دست به این کار ناجوانمردانه نمی زنم.»
حضرت علی(ع) می فرماید: محتاج بودن شرافت انسان را لکه دار می کند و بی نیازی حافظ کرامت و شرافت آدمی است پس هر چیزی که که انسان را از هم نوع خویش رفع می کند مقام مقدسی پیدا می کند چرا که آبرو و حیثیت آدمی مقدس است.
🌟رسول خدا(ص) می فرماید: از رحمت خدا به دور است آنکس که سنگینی زندگانی خود را روی دوش اجتماع بیندازد و آن کسی که برای عائله خود زحمت می کشد و
رنج می برد مانند کسی است که در راه خدا جهاد می کند.🌟
دوران خلافت إمام على (ع)📚
دوران خلافت امام ع كوتاه وسرشار از فتنه كه برخاسته از يك جريان انحرافي عظيم در كشور اسلامي بود. أين فتنه ها از طرف خود إعراب ومسلمين اولين شروع شد بعد از رسول الله مسلمين فتوحات زيادي داشتند و تقسيم عادلانه نبود عده أي محروم ماندند وانتقام نشان دادند وقتي أمام به خلافت رسيد سخنانش در مورد ناهمواري ها وناهماهنكي ثروت و فقر دور ميزد
أمام در دوران خلافتش مورد دو اتهام قرار كرفت،يكي قتل عثمان وديكري حكمين كه در هر دو بري تر از همه ي مردم بود.
در جريان عثمان إمام به نوعي رابط بين أو و مردم بود ولي عثمان به توصيه هاي أمام عمل نكرد وبه اميد معاويه بود،معاويه هم منتظر مرك عثمان بود.
ودر ج.ريان حكميت در جنك صفين أمام به بيروزي نزديك بودن كه به حيله معاويه و عمروعاص قرانها را بر نيزه كردند و ياران أمام كه خود را از قرآن مي دانستند از أمام سلب اختيار كردند ونماينده أي انتخاب كردند فريب خورد به أين فكر رسيدند كه در دين حكميت جايز نيست توبه كردند واز أمام خواستند توبه كند و خوارج را تشكيل دادند و از بشت به هدف هاي أمام خنجر زدندو دشمن سر سخت حضرت شدند ودر نهايت ايشان را به شهادت رساندند
عامل أصلي و بزرك در همه ي أين جريانها مؤثر بوده جهالت و بي خبري عامه ي مردم بوده است.
📚رعایت جنبه های معنوی واخلاقی درانفاق صفحه ی231 تا234📚
روزی امام علی (ع) برای شخصی که ازایشان طلب خوراک نکرده بود خرمای زیادی برد فردی به امام گفت این مردازشماتقاضای غذانکرده واین خرمابرای اوزیاداست امام فرمودخدامسلمانان مانندتوراکم کندزیراکه بخل توزیاداست بنده فقط بایددربرابرخداسجده کندنه بنده ی خدا انفاق کردن این نیست که دربرابرتقاضای بنده ی خدابه اوکمک کنیم بلکه بایدطوری کمک کنیم که ریاکاری نباشدوازنظرروحی فردانفاق شده خردنشود ایمه علیهم السلام مخفیانه کمک میکردند مانیزبایدمخفیانه کمک کنیم تاعملمان ضایع نشودوفی سبیل الله باشد. خدامیفرمایند:کسانی که درراه خدا انفاق میکنند مانند خوشه ی گندمی هستندکه به زمین پاشیده میشودوازان بوته ی دارای هفت خوشه پدیدمی اید که هرخوشه صددانه داشته باشدوخدابرای هرکس که بخواهدبیشترقرارمیدهد.
0:48، 8 فوریه - زینب محمودی21م بانکی: حقیقت زهد:
🔹مقصود زهد و ترک دنیا از نظر دین⬅به کار بردن يک نوع اصول خاص در زندگي مبني بر مقدم داشتن فضيلت و اخلاق بر مطامع مادي است.
🔸 مقصود از دنياي مذموم و مردود، علاقه به دنيا و محبت به دنياست؛ دنيا بد نيست، علاقه و محبت به دنيا بد است، و همان علاقه را بايد ترک کرد؛ معناي اينکه دنيا را ترک کنيد يعني علاقه و محبت دنيا را ترک کنيد.
✔ مقصود از اينکه ميگويند علاقه دنيا و محبت دنيا مذموم است، آن علاقه و ميل فطري نيست؛ آن ممدوح است. در قرآن کريم اين علاقهها و محبتها به عنوان آيت و نشانه حکمت خداوند ذکر شده⬅آیه 21 روم
➕ خود انبيا و اوليا از اين محبتها بهرهمند و سرشار بودند و اين کمال آنها بود نه نقص آنها.
✅ ؛اگر این علائق گرفته شود از بشر،اجتماع انسانی می خوابد،دیگر نه برای زندگانی دنیا زمینه ای باقی می ماند و نه برای
زندگی آخرت و اما سرگرم شدن به آن علائق و رضایت و قناعت و اکتفا کردن به آنها ،نه تنها موجب پیشرفت و ترقی نیست، موجب رکود و توقف است
✳ پس زاهد آن کسی است که دنیا را به حسب روح و مقامات روحی خود طی کرده و به آخرت رسیده است.
بشر وقتی زندگی دنیا را خوب اداره می کند و مدینه اش
مدینه ی فاضله می شود که غلام وعبد دنیا نباشد و اگر بنده شد و طوق عبودیت به گردن انداخت تا او زنده است تابع امواج دریای خروشان طبیعت است
❇ همه پستيهاي اخلاقي از دروغ و ريا و تملّق و ظلم، ناشي از دنياپرستي است و همه فضايل عاليه انساني معلول بياعتنايي و زهد و عدم قناعت به زندگاني دنياست
💟 علي عليه السلام ميفرمايد: : دنيا به هر حال گذشتنگاه است و کسي جاويدان در او باقي نميماند، ليک مردم در اين بازار دنيا که ميآيند و عبور ميکنند دو دستهاند: يک دسته در اين بازار خود را ميفروشند و اسير و محبوس ميکنند و يک دسته ديگر خود را ميخرند و آزاد ميسازند؛ يک دسته از اين دنيا ميروند در حالي که هزار قيد بندگي در گردن دارند و يک دسته ميروند در حالي که بنده هيچ کس جز خداوند نيستند، نه بنده زرند و نه بنده سيم و نه بنده شهوتند و نه بنده غضب، نه بنده جاهند و نه بنده مال، آزاد و آزادهاند. حقيقت زهد همين است
-ظلم به نفس
در قرآن در آیات زیادی به ظلم نفی پرداخته مثل (توبه 70) "همانا خدا به آنها ظلم نمیکند، آنها خودشان بر خودشان ظلم می کنند"
چطور ممکن است؟ چون کسی بد خود را نمیخواهد. پس علت یا غفلت است یا جهالت.
گاهی اوقات هم انسان به خیال خیرخواهی به خودش ،شر و ضرر میرساند در اثر جهالت ک نادانی(با دوعلت فاعلی و قابلی)
انسان هم عقل دارد و هم شهوت و شهوتش باعث میشود به عقلش ظلم کند و حق عقل را که علم آموزی است پایمال می کند و به آنها ستم میکند.
مثل فروشنده ی دروغگو، که شاید در ظاهر منفعت مادی بیشتری کند اما به وجدان و ضمیر ملکوتی خویش ظلم کرده. و این، ظلم به خویشتن است
موجبات کاهش تاثیر تعلیمات دینی.ج 1
🔹وقتي که زمان خودمان را با زمان رسول اکرم مقايسه ميکنيم ميبينيم از حيث تحت تأثير واقع شدن مردم نسبت به دين، تفاوت از زمين تا آسمان است،علتش چیست؟
⬅ دين جزو اساس روح زندگي است نه جزو ابزار زندگي که قابل تعويض و تبديل به چيز ديگر باشد
🔹 طرز فکر يک عده ديگر از مردم که بعضي از آنها خودشان معتقد و متدين هستند اين است که علت کم شدن تأثير دين در اين عصر مثلاً اين است که بشر طبعاً ميل به شهوت و آزادي دارد و دين برخلاف مقتضاي ميل و رغبت طبيعي انسان است، براي انسان قيد و محدوديت است.⬅ اين جواب هم ناصواب و ناتمام است
🔹 آدم جاهل كه از درك حقیقت محروم است همیشه می خواهد با
قلاّب جهل و وهم، خود را با اشیاء مربوط كند و به همین جهت فاصله اش با حقیقت زیادتر می شود و همین باعث می شود كه از عمل، از استفاده از حقیقت محروم می ماند، می بینیم كه یك عده میل دارند خود را با قلاّب جهل با قرآن مربوط كنند⬅ علاقه مند به قرآن، ولی دوست نمی دارند عظمت اعجازآمیز این كتاب مقدس را از نزدیك ببینند، در آیات روشن این كتاب مقدس تدبّر و تفكر كنند. میل به از دور دیدن دارند به بهانه ی اینكه فقط ائمه ی اطهار هستند كه حق نزدیك شدن به قرآن را دارند، در صورتی كه خود ائمه ی اطهار همیشه مردم را به تدبّر و تفكر در قرآن دعوت می كرده اند
⬅ این فكر یك دیوار و یك حجاب ضخیمی است بین قرآن و صاحب آن فكر، و مانع تأثیر و نفوذ این كتاب كریم است در دل او
💟 پس معلوم می شود یك علت اینكه تأثیر دین در نفوس كم شده این است كه مردم بین خودشان و قرآن و رسول اكرم حجابی و دیواری از جهل و خیال قرار داده اند و آن دیوار است كه جلو نفوذ دین را گرفته است
…فقر معنوی✏
📝چنانچه فقرهای مادی خیلی واضح و محسوس هستند و انسان همواره از آن گریزان است و در پی تلاش برای مبارزه با فقر مادی است.
حتی گاهی این تلاش به حدی می رسد که به صورت حرص و طمع در می آید و باعث ظلمها و حق کشیهای در اجتماع می گردد.
اما فقر های معنوی قابل ادراک برای خود شخص نیستند و چه بسا اگر کسری ای را در خود دارد که در اجتماع معمول باشد رفتار خود را نیز قابل تحسین می داند.
فقر معنوی از طریق تلاش و کوشش در تحصیل صحیح علم و دانش رفع می گردد از همین رو فقر علمی و فکری انسان جاهل باعث می شود که او هرگز احساس جهالت و کم خردی نکند.
لذا توجه به فقر علمی و نادانی از لازمترین توجه ها برای بشر هست و هر اندازه پایه علم و معرفت انسان بالاتر رود بیشتر جهالت و نادانی خود را احساس می کند و در تلاش برای رفع این کمبود است.
📝ص195💖قلب سلیم💖
💥آنچه در دو جهان برای آدمي سودمند است قلبي سليم است! قلبي سليم يعني دلي كه هيچ بیماری روحي. كينه غضب حسادت.... نداشته باشد! قلبي ك منور باشد به معرفت و نور خدايي قلبي ك بداند اين جهان خالقي داردعلت و معلولي دارد و صاحبي!
سرمايه هاي اين جهان فاني است و آدمي تمام داشته ها و سرمايه هايش را روزي ميگذارد و میرود ولي قلب سليم صفات عالي انساني عدالت خداشناسي راستي و.... همه سرمايه هاي آخرت اوست!
قلبي سليم و نيت پاک و دلي نوراني دنيا را بسعادت آخرت متصل مي كند و آدمي را از دنياي محدود خارج و براي خداوند خالص مي كند! 💥
🌸رسول اكرم ص مي فرمايند:”چه بهتر از اینکه مال حلال و پاک در دست آدم صالح و شایسته باشد”.
سرمایه خلق نیک
رسول اکرم (ص)فرمود:شما قادر نیستید
که همه مردم را با پول ومال ازخود راضی کنیدولی میتوانید با اخلاق ورفتارهمه مردم را راضی کنیدرسول خدا فرمودمسلمان کسی است که سایر افراد مسلمانان از دست و زبان او در اسایش بوده باشندیعنی اینکه اعمال وافعالش در جهت خیر مسلمانان بوده باشدادمی که گرفتار حرص وطمع است نمیتوانددر فکرسایر افراد مسلمانان بوده باشدزیرا رسول اکرم فرمودنداگر کسی صبح از بستر برخیزدودر نیتش اصلاح امور مسلمانان نباشداو مسلمان نیست رسول اکرم میفرماید اگر میخواهید وجود شماخیرخواه جامعه باشدنیک خو وپاک سرشت باشیدومطیع امرحق باشیداوالیای دین خیر خواهی مسلمانان را فریضه وذمه خویش میدانستندودر مقابل کاری را که اندکی صدمه به جامعه مسلمانان را داشت بی نهایت از ان احتراز داشتند
💫لزوم هماهنگی کار و دانش💫
✨قران کریم یک روش و سبک خاصی دارد که گاهی مطلبی را که میخواهد به عمومدامت بگویید و عموم را مخاطب قرار بدهد ،شخص رسول اکرم را به عنوان سخن گو و سخن شنوی امت انتخاب میکند.البته این قایده کلی نیست.
(و قل رب زدنی علما"پروردگارا بر علم و دانش من بیفزا)
وقتی که پیامبر که با وحی سر و کار دارد موظف است که از خداوند افزایش معلومات بخواهد،حال دیگران معلوم است.پس همه ی امت اسلامی باید علم و دانش از خداوند بخواهند.البته فقط گفتار مهم نیست بلکه باید بخواهیم و جستجو کنیم.رسول اکرم فرمودند:علم را جستجو کنید ولو اینکه تا چین بروید.
در آثار دینی ما به این موضوع اشاره شده که علم است که به عمل ارزش میدهد.در اسلام دو چیز محترم است:کار و دانش.و دو چیز مردود است:بیکاری و نادانی.
کار و دانش از هم جدا نیستند.اگر یکی عالم باشد و گوشه نشین و دیگری کارگر باشد و جاهل ،مثل این است که در شب تاریک یک چراغ به دست بگیرد و گوشه ای بنشیند و دیگری راه پیمایی کند ولی چراغ نداشته باشد.
اسلام میفرمای علم بدون عمل مانند درخت بدون ثمر است.کار،هرنوع کاری باشد همینکه صحیح باشد باید با دانش توام شود تا ارزش زیاد پیدا کند.اگر کار از علم جدا شود حداکثر ارزش کار این است که کارگر از زمین جو و گندم و پنبه تولید میکند و از معدن زغال و فلزات استخراج میکند.ولی اگر کار و دانش به کمک یکدیگر آمدند از همان پنبه پارچه های گران قیمت و از فلزکم قیمت ماشین های گران قیمت بوجود می اورد.این است معنای اینکه دانش اثر کار را بالامیبرد.
💫تاثیر کار در تهذیب اخلاق💫
💫روزی امام صادق (ع) جامه زبر کارگری خود را برتن کرد و بیل در دست گرفت و در حال کار کردن بود که شخصی او را می بیند و فکر می کند به خاطر این که کسی نبوده که این کار را انجام بدهد خود انجام می دهد به همین خاطر نزدیک می رود و به امام می گویند که بیل را به او بدهد اما ایشان نمی پذیرند و بعد ایشان می گویند من خود دوست دارم کار کنم زیرا کار برای انسان عزت می آورد و به او شخصیت می دهد به همین و هم چنین باعث می شود ذهن انسان مشغول باشد و در حال خود سازی خود و کارش شود.
اما در مقابل بیکاری باعث خرد شدن شخصیت فرد در مقابل خودش و دیگران می شود و انسان بیکار باعث می شود به فکر گناه بیفتد و هم چنین باعث غیبت می شود برای این که همان طور که جسم انسان نیاز به غذا دارد روح او نیز نیاز به غذا دارد و این کار با خوردن غذای مردار و همان خوردن گوشت برادر مرده اوست.و انسان بیمار دارای بیماری های اخلاقی، روانی و عصبی است .
افرادی در دوران امامان ما کار را مخالف با ستایش پروردگار می دانستند روزی یک فرد ازهد مسلک فردی را می بیند که در هوای گرم که به کمک خویشان خود راه می رود در حال سرکشی مزارع خود است وقتی نزدیک می رود می بیند امام باقر هستند و به ایشان می گویند اگر در چنین حالی بمی رید چه می شود و امام گفتند در حال عبادت از دنیا رفته ام .
و گفتند من فردی عیال مند هستم اگر در خانه بنشینم تو خرج آنها را می دهی.💫
✨نکته:کار موجب عزت و همچنین دوزی از گناه و مشغولی ذهن می شود✨
📚فقر فكري و روحي📚
در سأل آخر عمر رسول الله،ايشان أمام على ع را به سوى مردم تازه مسلمان يمن فرستاد تا أحكام و تعاليم إسلامي را كامل به أنها تعليم دهد وبقاياي بت برستي را از انجا محو كند.
به أمام على ع فرمودند كه اكر خداوند يك نفر را به دست تو هدايت كند بهتر از أين است كه تمام ثروتهاي دنيا را داشته باشي و در رآه خدا إنفاق كني.
و قرآن هدايتي است برأي مردمان با تقوا كه با علمهايشان ديكران را بهره مي دهند و أنها را هدايت ميكنند.
هيج هديه أي با ارزش تر از دستورالعملي صحيح برأي زندكي ديكران نيست.
فقر روحي و فكري بالآتر از فقر مالي است.إنسان خودش فقر مالي را حس ميكند ولي فقر روحي معنوي كه عوارض فقر مادي را ندارند احساس نميكنند و انهايي كه از ثروت معنوي بهره دارند بهتر احساس ميكنند.مثل توجه بيامبران كه به رفع نواقص معنوي و روحي معطوف بوده است.
أمام على ع :فقر مالي بهتر از بيماري تن و سخت تر از بيماري تن بيماري روحي مانند عجب بخل و... است.
بالآخرين حقي كه كسي به كس ديكر بيدا ميكنند حق تعليم و إرشاد و هدايت است. و ميفرمايد:اكر كسي يك حرف به من بياموزد مرآ بنده خويش ساخته است .
در اسلام حق استاد از حق بدر بالاتر است.
📚ساده زیستی و پرهیز از تکلف ⬇
بدترین دوستان آن کسی است که آدمی مجبور است در معاشرت با او خود را به زحمت و تکلف اندازد،از خصائص پیامبر اکرم ( ص) این بود که ساده و بی تکلف زندگی میکردند، سخن میگفتند، غذا میخورند، لباس میپوشیدن و در قید اینها همیشه پاکیزه و نظیف و معطر باشند،اصول زندگی آن حضرت سادگی و پرهيز از تکلف بود.قرآن کریم مخصوصا به این نکته تصریح می کند که حدود الهی را محترم بشمارید و از آن تجاوز نکنید.اصول زندگی موجب گشایش و آسایش و رفاه است، ولی قیود و تکلفات موجب سنگین باری و ناراحتی است. گفتیم پیامبر در عین ساده پوش بودن هر روز صبح به آیینه نگاه میکردن و بعد از خانه بیرون میرفتند او نسبت به اصول نظافت لاقید بودند و نه برای خود تکلفاتی درست کرده بودند که مدتی از وقت عزیز خود را صرف قیود کند.ولی مردمی هستند یا افراطی یا تفریطی،برخی از مردم آنقدر تنبل و بیکار و نسبت به همه چیز لاقید و لاابالی هستند و برخی دیگر کاملاً بر عکس هزارها قید و شرط و تکلف دارند که باید ساعتها وقت صرف آن کنند تا خودشان را به شکل عروسک بسازند. رسول اکرم همیشه به اصحاب میگفتند دایره وار بنشینید تا که مجلس بالا و پایین نداشته باشد در قرآن کریم میفرماید در مجالس جاها را باز کنید یعنی مقید نباشید که یک نقطه معین را اشغال کرده باشید. بعضی مردم به خاطر کمبودهای خود و حقارتها با تظاهر کردن ظاهر میشوند،ولی مردم عالم و علمی نیازی به تظاهر ندارند،برعکس افرادی که از این جهت عقب مانده هستند بیشتر به القاب و عناوین و تظاهر اهمیت میدهند، به طور کلی کار و فعالیت و مثبت بودن با تکلف و خودبندی و اسیر عادات و رسوم شدن سازگار نیست. امام صادق علیه السلام خواست به حمام برود حمامی اجازه خواست که حمام را برای امام خلوت کند و در زمانی که امام آنجاست کسی نرود امام اجازه نداد و فرمودند مومن سبک بارتر و بی تکلف تر از اینهاست،
دلا راه تو پر خاک و خسک بی گذرگاه تو بر اوج فلک بی
گر از دستت بر آید پوست از تن بر آور تا که بارت کمترک بی
حقوق مردم بر یکدیگر📝ص113📚
علی ع در خطبه ی صفین، پس از بیان حقوق متقابل حاکم و مردم به بیان چند نکته در مورد حق پرداختند:
1حق، آسانترین چیزها در زبان و سخت ترین هاست در عمل(تا مردم گول حرف بقیه را نخورند و عمل را ملاک قضاوت قرار دهند.)
2حقوق مردم به هم دوطرفه است. انسان در مقابل هرکس که حقی دارد تکلیفی هم دارد(تنها خداست که یکطرفه حق دارد و طلبکار است)
-دامنه ی این حق فرا انسانی است و زمین و حیوانات و محیط را هم شامل می شود.
-اما در این بین، مهمترین حقوق، حقوق متقابل والی و حاکم با مردم است که سبب اصلاح امور میشود.
اما حق مردم بر والی:-در نعمتها رفتارش را تغییر ندهد-مغرور نگردد-پرهیز از فاصله بین خود و مردم-نزدیک شدن به مردم-عدم پنهانکاری با مردم مگر در جنگ(تا نقشه ی حمله لو نرود)-مشورت در غیر از اموری که دین مشخص کرده-عدالت-پیشوای حق، باید آماده شنیدن اعتراض و انتقاد باشد.
💫اختیار.امتیاز بزرگ انسان💫
اختیار وقدرت تعقل وتفکر سبب بالارفتن مرتبه ی انسان از سایر جاندارن شده است درحالی که جاندارن مثل زنبور بسیار منظم ودقیق زیست میکنند ودارای یک سیستم پیوسته وشرایطی که هریک داری وظیفه ایست ولی انسان داری قدرت اختیارباتوجه یه این آیه که بیان میکند به انسان دوچشم و یک زبان ودولب دادیم تا از دوارتفاع بالارود منظور از ارتفاع حق وباطل است که انسان باتوجه به داشتن قدرت اختیار و تعقل انسان با پاسخ به نفس خود میتواند به سمت حق یاباطل رود و همین داشتن قدرت اختیاروانتخاب سبب برتری انسان نسبت به سایر جاندارن شده است.
📚نعمت زبان ونطق.ص 219📚 نعمت الهی هرچقدر بزرگتر باشد شکر بیشتری را ایجاب می کند. معنای شکر کردن ذات مقدس الهی این نیست که مانند مردم متملق وچاپلوس فقط زبان خودرا با لفظ (شکر)گردش دهیم . بلکه 1⃣ باید اولا احساس شکر وامتنان درقلب ما پیداشود . 2⃣ توجه داشته باشیم که کسی را که میخواهیم شکر اورا به جا آوریم ذات مقدس الهی است .که از مخلوقات بی نیاز است. نکات جالب توجه⬅ شکر واقعی یک نعمت به این است که ما بدانیم وظیفه وتکلیفی که درمورد آن نعمت داریم چیست . مثلا یکی از نعمتهای بزرگ پروردگار نسبت به ما آدمیان نعمت زبان ونطق است وبیان .
حکما بیشترین ممیز انسان را از سایر جانداران نطق وبیان می دانند. زیرا سخن گفتن انسان که ازروی فهم ودرک است بهترین مظهر تعقل وفکر انسان است. اگرداین نعمت نبود برای بسر زندگی اجتماعی مقدور نبود. ✳ این نعمت شکری دارد وشکر این نعمت به این است که زبان وسیله حقیقت گویی وراستگویی باشد نه دروغ وتهمت وغیبت وسخن چینی و دشنام گویی . این زبان که بزرگترین نعمت الهی است موضوع بزرگترین گناهان نیز هست . پس شکر این نعمت همان تکلیعی است که دربرابر آن داریم وآن نگهداری آن از گناهان است .
تکلیفی
تقوا و روش بینی✏
📝قرأن کریم می فرماید: «اگر پاک و پرهیزگار باشید خداوند به شما روش بینی می دهد و بر بصیرت شما می افزاید».
پس بین تقوا و پرهیزگاری و روش بینی و افزایش نور بصیرت رابطه مستقیم وجود دارد هر اندازه که انسان پرهیزگارتر باشد زودتر در مقابل حقایق تسلیم می شود.
انسان با ایمان همواره دل و روح خود را از آلایشها پاک نگه می دارد. عقل و تقوا و حکمت رمز سعادت انسان است. دل کانون عواطف و احساسات و عقل کانون ادرکات اوست.
اگر عقل را در منطق و استدلال کنار بگذاریم و حسادت ٬ کینه توزی و طمع را درنظر بگیریم باید بدانیم که فضای روح ما تیره می شود و این تیرگی چشم عقل را می گیرد.
🌟امام علی (ع): ”خود بینی و بزرگ بینی انسان نسبت به خود یکی از حاسدان عقل و خرد اوست”.🌟
📚اهمیت عمل درزندگی بشر ،حکمتها واندرزهاص234📚
درحدیث است که مردم را به سوی خیر ونیکی بخوانید ولی با غیر زبان یعنی بوسیله عمل وپیشقدم شدن. فرزندان آدم با آنکه صاحب فکر وقدرت تشخیص هستندو می بایست همیشه مستقل فکر کنند ومستقل عمل کنند اما کم وبیش تحت تاثیر عمل دیگران هستند. پس بیشتر کارهای مابرپایه حس تقلید وپیروی از دیگران قراردارد. این حس اختصاص به کارنیک یابد ندارد بلکه هردورادربرمی گیرد . به همین دلیل است که پیشقدم در کار خیر مزدوپاداشی برابرپیروان دارد وهمینطور پیشقدم درکاربد مزدی بدابر پیروان دارد. حالا که چنین حسی دربشر هست که از عمل دیگران پیروی می کنند پس چه بهتر که علاقمندواقعی به نبکی وخیروصلاح از همین حس عمومی استفاده کنند ودرکارخیر پیشقدم شوند.
هرگز گفتن به اندازه عمل کردن تاثیر ندارد.که بزرگان گفته اند : ✳دوصد گفت چونیم کردار نیست✳
☝فرق میان مکتب انبیا وفلاسفه وحکما هم دراین است که حکما تنها اهل نظریه وتعلیم وتدریس می باشند ولی پیغمبران به آنچه می گویند قبل از آنکه ازدیگران تقاضای عمل کنند خودبه آن عمل می کنند.
خطر تحریف در اسناد دینی
تحریف بر 2قسم است
1.قسم تحریف این است که گفتاری یا نوشته ایی را کم یا زیاد کنندکه افرادی هستند که دست به تحریف نوشته ها وکتابها وحتی دیوان اشعار نیز میبرند که به این نوع تحریف 《تحریف لفظی》میگویند.
اما تحریف معنوی این است که از لفظ چیزی نمی کاهند وبران چیزی نمی افزاینددر تفسیروتوجیه وتاویل معانی انقدر دور میشوند که ان الفاظ را عوض می کنندکه این نوع تحریف خیانت است گاهی خیانت به جان وگاهی به ابروست وگاهی هم به فکر ونظر ومقصود است گاهی وقتها کتاب مقدس اسمانی را تحریف میکنندکه این نوع تحریف گناه نابخشودنی است.در فن منطق صناعتی است که نام ان صناعت مغالطه است.که بهترین اثر منطق شناختن انواع مغلطه کاریها برای اجتناب واحتراز از انهاست .بیشترزمینه تحریف جهل ونادانی مردم است مردم بالاخص نسبت به اسنتد دینی واخلاقی خودشان خیلی باید بیدار باشندکه دچار تحریف نشوندخطرناکتر از هرنوع تحریف در اسناد دینی است یعنی در احادیث واثار ایمه اطهار ولی در قران کریم هیچ گاه تحریفی رخ نداده است اما درمورد تحریف معنوی وتاویلهای بیجا را چیزی نگرفته است ودر این راه چقدر صدمه دیده است برای کند کردن لبه تیغ این کتاب مقدس هیچ چیزی به اندازه این تتویل وتفسیرهای لیجا موثر نیست.این کتاب مقدس ضامن حفظ مسلمانان است بشرط انکه مسلمانان نیز متقابلاان را در یک ناحیه حفظ کنندوان ناحیه تحریف معنوی یعنی تفسیرهاوتاویلهای بیجاست.
✳🌹ازسخنان حضرت علی )ع( که فرمودند:میدان حق برای سخن وسیع ترین میدان است .ولی برای عمل تنگ ترین میدانهاست .یعنی اگر انسان بخواهد درخصوص حقیقت وعدالت وراستی ودرستی سخن بگوید ازهرموضوعی بهتر می شود دادسخن داد ولی اگر بخواهد عمل کند چون مستلزم این است که خودراجمع ومقید سازد واز حدود خود تجاوز نکند ومتعرض حقوق دیگران نشود ،آنوقت می بیند که مثل اینست که میخواهد از جای تنگی عبور کند وبرایش زحمت است.✳
📚مرگ در نظر مردان خدا📚
ترس از مرگ در جانداران غریزی و طبیعی است.شنیدن خبر بیماری مهلک هم انسان را فرو میریزد.
مرگ چون شکل و صورت عدم و نیستی و فنا دارد، باعث وحشت است. زیرا آنچه وحشتناک است عدم و نیستی است. ولی با تغییر شکل آن دیگر وحشتناک نیست.
برای مردان خدا، مرگ، قیافه ای جذاب و گیرا دارد و مردان خدا به استقبال آن می روند.
مانند امیر ع که وقتی ضربت خورد فرمود:"به خدای کعبه رستگار شدم." پس مرگ هم کاخ آرزوهایش را خراب نکرد چون افکار عالی و نورانی داشت .
ماهیت تعالیم دینی ما اینگونه است که افکار و اندیشه های متعالی دارد مانند سفارش به یتیم و کودک و زن و اسیر و پرداخت زکات و رفتن به جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و ... که همگی بیانگر متعالی بودن افکار دینی و به بازی گرفتن مرگ در راه تحقق دین است . از این رو مردان خدا نه تنها از مرگ نمیترسند که با آغوش باز می پذیرند
📜ص163📜 👽دشمنان عقل👽
امیرالمومنین میفرماید: 🌟یکی از اموری ک باعقل انسان حسادت میورزد و دشمن است خودپسندی است.🌟امام صادق ع میفرماید: 💫هوا و هوس دشمن عقل است. 💫
هوسرانی خودپسندی طمع تعصب لجاج خشم همه دشمنان عقل می باشند. یعنی اثر عقل را خنثی , روح بشر را تاریک, جلو بصیرت و نور قلب را می گیرند. این همان نزاع و تصادم جهان بزرگ است ک در وجود بشر است.
قرآن کریم می فرماید:✨گوش دارند و نمی شنوند دل دارند و نمی فهمند! ✨
یعنی یه سری حالات روحی وجود دارد که اثر عقل و دانش و بینش را خنثی میکند.
بزرگترین دشمنان بشر احساسات سرکش و نفس اماره است و همین نفس اماره مخربترین دشمن است.
امیرالمومنین ع می فرماید:💫دشمنان تو سه نوع اند. یکی ان است که مستقیما باتو دشمن باشد دیگری دوست دشمن توست و سومی دشمن دوست توست. !💫
: 💟موجبات کاهش تاثیر تعلیمات دینی 2
1⃣يکي از آثار تسلط قوه خيال و ضعف قوه عاقله در انسان اين است که يک بي ميلي در انسان نسبت به مطالعه از نزديک درباره امور پديد ميآيد⬅ قوه خيال تابع تمايلات و آرزوهاي مکتوم و مکنوني است که در ضمير انسان نهفته است
2⃣ آدمي که محکوم و مقهور قوه خيال است، خواه ناخواه از مواجه شدن با قيافه حقيقت که ممکن است براي او کريه باشد متنفر است. اما قوه عاقله تابع ميل و آرزو نيست، قاعده و قانون و حساب دارد، قادر نيست از آن تخلف کند
3⃣ فايده عقل و علم و دين صرفا این نیست که به انسان سعادت و آرامش و آسايش بدهد اينها مقدمه آسايش و آرامش ميباشند
↙همان سعادت و آسايشي که عقل و فهم ميبايد به انسان بدهد، همان را جهل و خيال ميدهد نباید آن را برهم زد ، چون اين آسايش معلول جهالت و قوّه خيال است پس نبايد به بهانه اينکه معتقدات آنها و طرز تفکر آنها مطابق با واقع نيست آسايش خيال آنها را برهم زد
3⃣ اساس عالم بر حقيقت است نه بر مَجاز، و نميتوان نظام راستين جهان را به بازي گرفت و با فلک حقّه باز بنياد مکر نهاد
4⃣ رنج و دردي که ناشي از حساسيت ضمير و وجدان است بر بي دردي و آسايش ناشي از لَختي و بي حسي و افسردگي و جهالت ترجيح دارد
5⃣ هيچ وقت عقل دشمن نميشود. صديق ترين و صميميترين دوستان آدمي همان عقل اوست
6⃣ آن رنجي است که براي خلق خدا و به خاطر آنها باشد، رنجي است که از حساس بودن و درّاک بودن باشد
✨تاثیر گناه و معاشرت با بدان در سیاه دلی✨
💫چيزي به اندازه خطا و لغزش و گناه روح آدم را بيمار و فاسد می کند.
وقتی روح پشت سر هم کار سياه انجام مي دهد تا زمانی که یکسره زیر و رو بشود .روح انسان سفید است زمانی که گناهی انجام میدهد یک نقطه تیره بر روی قلب انسان بوجود می آید.و زمانی که استغفار می کند این تیرگی از بین می رود اما اگر استغفار نکند و به گناه خود ادامه دهد این جا تیره و تیره تر می شود.گاهی تنها اعمال نیستند که روح انسان را سیاه می کنند بلکه گاهی معاشرت ها نیز گاهی ممکن است سبب سیاهی دل شود.و اخلاق نادرست اطرافیان طوری بر افراد تاثیر بگذارد که افراد متوجه نشوند و کم کم بر او نیز تاثیر گذار است و فساد از فردی به فرد دیگر انتقال می یابد.
امام علی (ع) کوچک ترین ریا نیز شرک به خداوند محسوب می شود.و هم نشینی با هواپرستان فراموش خانه ایمان است.💫
نکته:اشخاص مراقب هم نشينان خود باشند.
📚تعصب باطل ⬇
گروهی از مردم منکر قرآن بودند میگفتند خدایا اگر این قرآن حق است یک سنگی از آسمان بر سر ما بفرست که ما یک آن زنده نمانیم، خیلی عجیب است بشر به حالتی در بیاد که حقیقت آنقدر برایش تلخ و غیر قابل تحمل باشد که بگوید خدایا اگر این حق است من را ببر تا نبینم، در صورتی که مردم باید جوری باشند که بگویند خدایا اگر این حق است قلب مرا برای درک و فهم آن باز و آماده پذیرش کن. بله چنین است که بشر گاهی مزاج روحی و اخلاقی اش منافات با حق و عدالت دارد و حاضر است بمیرد ولی حقیقت را نبیند در عرف ما شایع است که میگویند با حقیقت تلخی روبرو شدم.از امام علی علیه السلام سوال شد اسلام را توصیف کند فرمودند اسلام تسلیم است، یعنی حقیقت اسلام لجبازي نداشتن با حق است، اسلام این است که بشر درباره حقیقت تسلیم باشد، علی علیه السلام بعد از آن که مذمت شدیدی از تعصب میکنید میفرماید اگر فرضاً میخواهید غرور ملی و تعصب داشته باشید نسبت به فضایل و مکارم و صفات حسنه تعصب داشته باشید با خود بگویید چرا فلان ملت عالم است و ما عالم نیستیم یا چرا آن ملت با اخلاق است باید بکوشند تا از آنها جلوتر بزنند تعصب شما در جهت نزدیک شدن به حقیقت باشد نه در جهت دور شدن از آن.
بگمان اینکه هیچ قدرتی در جهان قادربه خوشبخت رابدبخت کندوبلعکس آن. اگربشرکمی فکرواندیشه وعقل خودرا بکاربگیرد میفهمدک مساله ی شانس وبخت یک خیال پوچ وشیطانی ست . بخت هرکس همان روح وآیینه ی قلب خوداوست وقابل سیقل دادن است وهم سیاه وکدر شدن . 💫علم ومعرفت ،ایمان وتقوا باعث جلای این آیینه میشودوجهل ونادانی وخرافات ،گناه آنراسیاه وتاریک میکند.💫خداونددرسوره ی دهرمیفرمایند:مابشررا آفریدیم ازنطفه ای ک آن ترکیبی از تواناییهای مختلف.💫 انسان آزادومختارآفریده شده واین خود اوست ک راه راست راازکج تشخیص میدهد. 🍀خداوندمیفرمایند:هرموجودی رابااستعدادوتجهیزاتی ک وسیله ی سعادت آنهااست آفریده. 🍀 یعنی افرادهستن بانبوغ وخلاقیت بالاامابراثر نداشتن صبرمانع ازپیشرفت ونبوغ خودمیشوند . صبروحوصله درهر کاری باعث پیشرفت وحتی بلوغ میشود همانطور که مولا علی (ع) میفرماید:💫آدم با حوصله ظفر رابه چنگ می آورد ولوبعداز زمان طولانی 💫
🍃صبر وظفر 🍃
💫امیرالمومنین میفرماید: آدم صبوروپرحوصله پیروزی راازدست نخواهدداد هرچندمدت درازی برای رسیدن به آن طول بکشد💫 همه ی افراد بشرطالب رسیدن به موفقیت هستن ودراندیشه ی رسیدن به آن درتلاشند. همه ی مردم درتشخیص راه موفقیت یکسان نیستند، افرادی که هیچ واقع بینی دروجودشان نیست فکرمیکنندهمه چیزدست شانس واقبال است. 🍃به گمان اینکه هرکس بابخت وشانس بدنیامی آیدهمه چیزبروفق مرادآنهاست .وبلعکس اگرکسی مشکلاتی درزندگی داشته باشدبدشانس وسیاه بخت است. 🍃
روح اجتماعی مومن📚227تا230
📚رسول خداازیارانشان پرسیدندمحکمترین دستگیره های ایمان چیست؟پاسخ ها:نماز.روزه.حج.زکات پیامبرفرمودند:دوست داشتن بخاطرخداودشمن داشتن بخاطرخداست شایدانسان هاازروی عادت به نماز.روزه.حج وزکات عمل کنندامادوستی ودشمنی بخاطرخدانوعی کمال عرفانی وغیرعادت است انسان هابایدهرچه برای خودمیپسندندبرای دیگران نیزبپسندندانسان هاماننداعضای بدن هستنددرزمان امام صادق خشکسالی درشهرافتادامام پرسیدچقدرگندم داریم وحال مردم چطوراست پاسخ امدگندم کافی داریم مردم هم نان میخرنداماگندم وجو باهم است امام فرمودگندم هارابفروشیدبااینکه میتوانم ازگندم کامل استفاده کنم امامانندمردم گندم وجوازنانوایی میخرم
💫تعارف های دروغین💫
✨اگر کودک چشمش به یک خوردنی بیافتد بی محابا علاقه مندی خود را اظهار میکند.در صورتی که بزرگسالان تحت تاثیر عرف و به خیال خود حفظ شخصیت ممکن نیست اینگونه احساسات خود را نشان دهد.
زندگی که عاری از عواطف باشد خشک و بی روح است.و از ادب عاطفه و محبت این است که مکتوم نماند و به طرف اظهار شود تا محبت او جلب شود.
تعارف تا آنجا که به صورت تبادل عواطف باشد خوب است.اما تعارف های دروغین خیر.
نفاق و دورویی از مختصات بشر است اما این بدین معنا نیست که باید از آن سواستفاده شود.زیرا دورویی یک نوع سواستفاده ای است از یک استعداد کمال بشری.آنچه کمال است قدرت بر رازداری و مکتوم نگه داشتن عقاید است واین عیبی ندارد.زیرا ممکن است دیگران استعداد پذیرش آن را نداشته باشند.
دورویی نقص است از آن جهت که آدمی از آن برای فریب دیگران استفاده میکند و اسم آن را میگذارد زرنگی...
غافل از اینکه طبع عالم بر درستی و صداقت استو قرآن کریم همواره از راستی و صداقت دم میزند.✨